پانیذ پانیذ ، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 8 روز سن داره

پانیذ

پاییزانه

صیح یک روز دلگیر و ابری پاییزی که احساس می کنی سخت و سنگین به رختخوابت دوخته شدی و مغزت از شدت هجوم بیرحمانه افکار اندازه یک توپ بزرگ و سنگین شده کافیه که یک دختر کوچولوی دو ساله داشته باشی که با لبخند شیرینش سلام کنه و بگه " مامان من صبحانه می خوام " اون لحظه است که دیگه همه سفتی و سختی و سنگینی ازت جدا می شه و مثل فنر از جا می پری تا کنار این نازنین کوچک باشی ، با وجود همه افکار آزاردهنده تا خود شب روی پا می مونی و به همه امورات روزانه ات می رسی از بازی و نقاشی و گل بازی با دختر کوچولوت تا آشپزی و تمرین موسیقی و ورزش روزانه ووو ، این میون مدام به آینده مبهم خودت و دخترک هم فکر می کنی ولی باز سرپایی و زندگی می کنی، شاید معجزه مادر بودن همین...
29 آبان 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پانیذ می باشد